Quantcast
Channel: شاعران جاویدان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 807

اعظم رمضانی

$
0
0
سفیدی موهای من از غصه نیست
بوسه این همه سالِ
ماه بر موج سیاه را
ذره ذره برایت جمع کرده‌ام
و این خطوط ریز و درشت کنار چشم‌هایم
رد خنده‌های بلند باد
با بهار پچ‌پچه گوست...

 

شیرین‌تر شده‌ام!
از عسل و خیالات زلال کوهستان آکنده‌ام
کافی است به مرگ بگویی برگردد
کافی است یک سیگار هم برای من روشن کنی
تا دود این علاقه ناکام
به چشم کسانی برود که
دست‌ این دو رودخانه خوشبخت را دور و جدا از یکدیگر می‌خواستند...

 

آی سنجاب تشنه
به جنگل چشم انتظار پیر بگو
باران با صدای پرنده دل‌خواه به خانه برمی‌گردد
من دیروز را مرده بودم
اما امروز
از این کفن سفید بدون حرف برخاسته‌ام
به هوای تنفس شعری که هرگز برای محبوبم نخواندم...

 

چه معرکه‌ای گرفته است باران!
خیابان ِ پرخمیازه
خندان و خیس 
و بهار
مست از سوت قطاری که
تو را به اشتباه در آغوش من پیاده کرده است...

 

سفیدی موهای من از غصه نیست

شنزار نقره‌ای رها شده بر پیشانی دریا

رازی مگو از کویر تشنه در دل خود دارد...
باید بیایی
سرت را بگذاری بر سینه من
تا بشنوی پرنده آبی چگونه در قفس کوچک
برایت آواز می‌خواند...


بخند!
دیگر همه می‌دانند 
این شهر نگون‌بخت بدون من و تو
دیواری است که بالا می‌رود
اما پرواز نمی‌کند...

 

 

http://kajhayegerye.blogfa.com/

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 807

Latest Images

Trending Articles