بگذار دوستت بدارم تا از اندوه دور بمانم تا از تاریکی برهم تا از زشتی دور شوم بگذار دمی در کف دستان تو بخوابم. ------ گاهی خوابت را میبینم بیصدا، بیتصویر مثلِ ماهی در آبهای تاریک که لب میزند و معلوم نیست حبابها کلمهاند یا بوسههایی از دلتنگی... ------ سیگاری نیستم اما به تو که فکر می کنم مزرعه ی بزرگی از توتون در سرم آتش می گیرد… منبع نامعلوم
↧