دوباره منتظرم من برای با تو پریدن به باغ خاطره رفتن ، گلی زخاطره چیدن تویی که باورمن بوده ای همیشه و هر روز بدون تو نرسیدن ، بجزرُخ تو ندیدن چوآمدی بگشایم دوبال راحت پرواز برای با تو پریدن به اوج عشق رسیدن همیشه بیم و امیدی برای این دل تنها وبا حضور تو برغم دوخّط سرخ کشیدن وباتو راحتم از قید و بند بود و نبودم چو صید چابکی از بند دام و دانه رهیدن وصال تو خط بطلان کشد به محنت و دوری ودست دیو جدایی به تیغ وصل بریدن خوش آن شبی که بیایی و باز مثل همیشه
↧