۱
درخت ها
تماشاگران سکوت اند
ومابه فنجانی قانع.
دستم رابرمدارچشم هایت برقص!
خورشید
که می چکد
من به تماشای دست های خودم برمی خیزم
وبه اقتداراین همه سکوت
تکثیرمی شوم...
************
۲
شهریوردست های تو
تابستان بغض های من
وهرم کلماتی
که گندمزارذهن ام رابه انفجارمی کشد.
انگشت هاازتن ام فاصله گرفته اند
مرارت زمین رابرقص
وبرای کلمات جامانده درگردن شب ام
برای دست هایم
نامه ای بنویس...