Quantcast
Channel: شاعران جاویدان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 805

فروغ

$
0
0
چون سنگها صدای مرا گوش می کنی سنگی و ناشنیده فراموش می کنی رگبار نوبهاری و خواب دریچه را از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی دست مرا که ساقه ی سبز نوازش است با برگهای مرده هماغوش می کنی ای ماهی طلائی مرداب خون من خوش باد مستیت که مرا نوش می کنی تو دره ی بنفش غروبی که روز را بر سینه می فشاری و خاموش می کنی در سایه ها فروغ تو بنشست و رنگ باخت او را به سایه از چه سیه پوش می کنی؟ آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز آخر مرا شناختی ای چشم آشنا چون سایه دیگر از چه

Viewing all articles
Browse latest Browse all 805

Trending Articles