شهر - منهای وقتی که هستی
شهر - منهای وقتی که هستی - حاصلش برزخ خشک وخالیجمع آیینه ها ضربدر تو، بی عدد صفر، بعد از زلالیمی شود گل در اثنای گلزار، می شود کبک در عین رفتارمی شود آهویی در چمنزار، پای تو ضربدر باغ قالیچند برگی...
View Articleآن شبح آینه پوش
رعشه ای چند شب است آفت جانم شده استاول اسم کسی ورد زبانم شده استدر من انگار کسی در پی انکار من استیک نفر مثل خودم عاشق دیدار من استیک نفر سبز چنان سبز که از سر سبزیشمی توان پل زد از احساس خدا تا دل...
View Articleعبدالجبار کاکایی
بمون ولي به خاطر غرور خسته ام بروبرو ولي به خاطر دل شكسته ام بمونبه موندن تو عاشقم به رفتن تو مبتلاشكسته ام ولي برو ، بريده ام ولي بيا
View Articleامـــا
در آغـــوش خودم هستـــم!مـــن خودم را در آغوش گرفتـــه ام…!نه چنـــدان با لطافتــــنه چنـــدان با محبتــــ…امـــاوفـــادار….وفـــادار….
View ArticleArticle 5
بگو تمام تـــــــــو مال مــــن استدلــــــــم میخواهدحســـادت کنم به خـــــــودم…
View Articleپارو زنان
دیگر خواهم رفت. پارو زنان دور خواهم شد. مشتاق رفتنم. رها شدن. شاید مردن. شاید یافتن جزیرهای با ساحلی پر از پرندهمن می روم.رفتن. چه آسان. با دردی در سینه اما آآرم بالا بردن دستان و پارو زدن. هوای مرگ...
View Article(حسین منزوی)
چگونه بال زنم تا به ناکجا که توییبلندمی پرم اما ، نه آن هوا که تویی تمام طول خط از نقطه ی که پر شده است از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی ضمیر ها بدل اسم اعظم اند همه از او و ما که منم تا من و...
View ArticleArticle 2
ممنون از ریحانه عزیز به خاطر معرفی خودشمدتی بود احساس ناب ندیده بودمهای کجایید قمری های پشت پردهhttp://www.reyhann.blogfa.com/
View Articleریحانه از کوچه نادری
شین"که میشوی، شوق میآوری و شور. شادمانه شعری میشوی در دلم. عطر شببو و شبدر را شباهنگام میپاشی در نفسم. شکرستان میکنی روزم را. شبنم صبح میشوی روی شاهرگم. شکفته میکنی حسم را. شور و شوق و شادی و...
View Articleبهناز جعفری
امشب تمام وسعت باران فدای تواصلا هوای شرجی گیلان فدای تو امشب حیاط خانه ی مان بغض می کندیعنی صدای گریه ی گلدان فدای تو تق تق ت تق دوباره به در می زند کسیدستان مشت کرده ی مهمان فدای تو هر شب عبور می...
View Articleرضا مهربان
میدانم "بابا "دوبخش است بخشی در صحرا.. و بخشی بالای نی.. اما اینکه "عمو"چند بخش دارد ؛؛؛؛ فقط بابا می داند.. منبع
View Articleمهدی بهرنگ راد
اگر گریه کنم؟... بغض باکره ام را به فاحشه خانه دستهای خسته بفرستم چطور؟رضایت می دهی ثانیه ای بین زیر خوابی ها...
View Articleامیری نژاد
چکمه های بارانی ام را می تکانم، کنارت می نشينم، و چشمانم باريدن آغاز می کنند.پاييز اين بار اما،گويی خيال گذشتن ندارد. می بارم و می باردو به...
View Articleعلی اکبر قلندری
من به حرمت باراندر این سیاره فرود امدم . اما حالاسرم را بر شانه های بدون سر میگذارم هراس دارم از گشودن پنجره ! منبع
View Articleعلی اکبر قلندری
پرده بر پنجره کشیدم . ماه با من سخن میگوید .چنانم سرخوش ، که در درخشش ظلمات هیچگاه به طلوع نمی اندیشم .
View Articleمهدی بهرنگ راد
که سيبی در آب ... سيب حوا را غسل می دهم ولب حوض حسرت ماهی های قرمزم را می شویم و به شاخه های زيتون يک پلک دخيل می بندمدوست...
View Articleامیری نژاد
شک می کنم.و همهمه سَرم را پُر می کند.تشويش و گرمای داغ ِ دل دلِ منو هی پرنده است که می رود و می آيد. شک می کنم.و آی مَردم ِ بد،شک ام به خاطر چشمان سوراخم است بی نور...
View Articleمهدی جابری
"ها"... امضاي محرمانهي من بود روي پنجرههاي سرد و خيس زمستاني و الفباي نام تو هنوز هم در ميانِ "ها"ي من روي شيشهها سُر ميخورد... منبع
View Articleمهدی جابری
"ها"... امضاي محرمانهي من بود روي پنجرههاي سرد و خيس زمستاني و الفباي نام تو هنوز هم در ميانِ "ها"ي من روي شيشهها سُر ميخورد... منبع
View Article