بیدل دهلوی
سوخته لاله زار من رفته گل از کنار منبيتو نه رنگم و نه بو اي قدمت بهار مندوش نسيم مژده ئي گل بسر اميد زدکز ره دور ميرسد سرو چمن سوار منگر بتبسمي رسد صبح بهار وعده اتآينه موج گل زند تا ابد از غبار منگر...
View Articleبیدل دهلوی
از جراحت زار دل چيده است دامان ناله امميرسد يعني زکوي گل فروشان ناله امديده دردآلوده محرومي ديدار کيستکز شکست اشک ميجوشد زمژگان ناله امهمعنان درد دل عمريست از خود ميرومنسبتي دارد بآن سرو خرامان ناله...
View Articleترانه سرا: افشین مقدم
بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیده ایبرای من فقط بگو خواب بدی که دیده ایاگر که اعتماد تو به دست این و آن کم استتکیه به شانه ام بده که مثل صخره محکم است به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کنجام به جام من بزن...
View Articleمهدی فرجی
... وای! شبگریه اگر جای من آرامت کردآه! اگر آینه تلقین بکند، من خوبم!نگرانم که پیامی ندهی صبح شودای بههم ریختنت ساعتِ خوابآشوبم!من خرابِ تواَم ای لذّتِ مشروع و هنوزحدّ ندارد به من این مستیِ...
View Articleسعدی: با صدای شجریان
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانمرنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانمگاه گویم که بنالم ز پریشانی حالمبازگویم که عیان است چه حاجت به بیانمهیچم از دنیی و عقبی نبرد گوشه خاطرکه به دیدار تو شغل است و فراغ...
View Articleسعدی: با صدای شجریان
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانمرنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانمگاه گویم که بنالم ز پریشانی حالمبازگویم که عیان است چه حاجت به بیانمهیچم از دنیی و عقبی نبرد گوشه خاطرکه به دیدار تو شغل است و فراغ...
View Articleعطار
رابعه یک روز در وقت بهارشد درون خانهٔ تاریک و تارسر فرو برد از همه عالم بزیرهمچنان میبود خوش خوش تا بدیرپیش او شد زاهدی گفت این زمانخیز بیرون آی وبنگر در جهانتا ببینی صنع رنگارنگ اوچند باشی بیش ازین...
View Articleسعدی
با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیستدستگاه صبر و پایاب شکیباییم نیستترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشدترس تنهاییست ور نه بیم رسواییم نیستمرد گستاخی نیم تا جان در آغوشت کشمبوسه بر پایت دهم چون دست...
View Articleامیراحسان دولت آبادی
دیوانه گی های مرا باور کن و امشب ، ازذهن گیج و خسته ام تردید رابردارزل میزنی آتش به جسمم میزند چشمت ، از عمق چشم وحشیت خورشید را بردارکل تنم دیوانهی یک بوسه است از تو،شاید برای زنده ماندن وقت می...
View Articleامیر احسان دولت آبادی
یک عمر نبودست جوابی به لبانتاز جاده بپرسیم کجاییست نشانت حالا که به جز رنج سفر چاره نداریبگذار بماند دل من در چمدانت من واژه تنهای سکوت توام و توصد مرد شکسته است فقط زیر لبانت پس لرزش لبهای مرا خوب...
View Articleنام دیگرش
نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاستمرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاستتو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از منخودش از گریه ام فهمید مدت هاست،مدت هاستبه جای دیدن روی تو در خود خیره ایم ای عشقاگر آه...
View Articleمارتا_ریورا_گاریدو
عاشق زنی مشو که می انديشد، که می داند، که داناست، که توان پرواز دارد، به زنی که خود را باور دارد!عاشق زنی مشو که هنگام عشق ورزیدن، میخندد یا میگرید،که قادر است جسمش را به روح بدل کند،و از آن...
View Articleنادر ابراهیمی
آنچه هنوز تلخترین پوزخندِ مرا برمیانگیزد «چیزیشدن» از دیدگاه آنهاست – آنها که میخواهند ما را در قالبهای فلزی خود جای بدهند. آنها با اعدادِ کوچک به ما حمله میکنند. آنها با صفر مُطلقشان به جنگ با...
View Articleزنی که نادر ابراهیمی 40 عاشقانه برایش نوشت نادر ابراهیمی به همان اندازه که...
هفته نامه تماشاگران امروز - مریم مهران راد: «قلب، میهمانخانه نیست که آدم ها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با...
View Articleملیحه ترکمن زاده
برگه ی اهدای عضو پر کرده امچشمم کوردندم نرمزبانم لالگوشم کرقلبم برای تو http://hottippa.blogfa.com/
View Articleقیصر امین پور
شب عبور شما را شهاب لازم نیست که با حضور شما آفتاب لازم نیست در این چمن که ز گلهای برگزیده پر است برای چیدن گل، انتخاب لازم...
View Articleشهریار
به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یاراکه این دو فتنه بهم می زنند دنیا راچه شعبده است که در چشمکان آبی تونهفته اند شب ماهتاب دریا راتو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوحبه یاد چشم تو گیرند جام صهبا راکمند زلف...
View Articleمولانا
اَهلِ نَماز میشَوَم، جُمله نیاز میشَوَمسوی حِجاز میشَوَم "باز مُقابِلَم تویی"باده ی ناب میشَوَم، شِعر و کِتاب میشَوَمیِکسَره خواب میشَوَم، "باز مُقابِلَم تویی"هَمرَهِ موج میشَوَم، راهیِ اوج میشَوَمفوج...
View Articleفاضل نظری
گر چه مسجد را گروهی با تجمل ساختنداهل دل میخانه را هم با توکل ساختندعشق جانکاه است یا جان بخش؟حالا هرچه هستعشق بازان بین مرگ و زندگی پل ساختندسقف آگاهی ستونی جز فراموشی نداشتاین بنارا خشت بر خشت از...
View Articleعلیرضا بدیع
کم حوصله اممثل گلی ، اول پاییزقصری که مقارن شده با حمله ی چنگیزبر شاخه ی تنهایی من ،چند پرنده ...دلگرم به ذکر غزلی رشک برانگیزمن شایددیواره ی یک غار قدیمیآزرده ام از آدم هامثل تو ، من نیز ...از لای لبم...
View Article